حضرت رضا روضه می خواند ( روضه حضرت رضا بر حسین بن علی علیه السّلام )
چو اوّل روز ماهی شد محرّمحضورِ حضرت ثامن ،رسیدممرا فرمود : داری روزه ، گفتمندارم روزه شرحی گفت شنیدمچنین روزی زکریّا ، خدا رافرا خواندش عطا کن طفل بر مابده ذریّه ای پ...
با گذر ایام دوران ای رها / می نویسم خاطرات از روز را / نامه اعمالی که یکسر آرزو / جاودانی آرزویی عیب لا
چو اوّل روز ماهی شد محرّمحضورِ حضرت ثامن ،رسیدممرا فرمود : داری روزه ، گفتمندارم روزه شرحی گفت شنیدمچنین روزی زکریّا ، خدا رافرا خواندش عطا کن طفل بر مابده ذریّه ای پ...
عشق می ورزم به آن یک خانه ای پرورش طفلی بسان دانه ایباغبان خانه هایی والدین پا به پا کودک هم او را سایه ایولی اله بایبوردی30 / 05 / 1399
درد دل داری به دارویی نیازبا خدایت گفتمانی کن به رازبا کسانی همنشینی کن دلانیک افرادی به دور از هر چه آزولی اله بایبوردی30 / 05 / 1399
گم درون بحری شدم توحید نام ای مرا مونس رها از هر چه عامهمچو ماهی در محاقی جلوه گر خود ببینم مستتر نوری تمامولی اله بایبوردی29 / 05 / 1399
فقر را شرحی برایت ای رها همچو لقمانی به پورش هر کجافقر آن باشد برایت ثروتی بوده باشد همچو قارونی نماعاجز از ترمیم دندان گر عزیز زندگی با درد دندان کی روادور از دندان ن...
بی خلافی پادشاهی خواستار عدل گستر در جهانی ای نگارهمچو سیمرغی که دارد زندگی در نبودش مرغ سی تا جلوه یارولی اله بایبوردی27 / 05 / 1399
خوش به حالت هفت وادی راه را کرده ای طی با طلب جانب فناگر تسلسل دوره ای شد ای عزیز با فنا جسمی بقا روحی نماولی اله بایبوردی22 / 05 / 1399
بین اصحابی نبی او را بدیدهام هیم ابلیس یک دم شد پدیدگر چه اصحابی به رؤیت او هراساز هبوط آدم ببودش بین ناسای نبی الله دارم یک سؤالانبیا را خاتمی آگاه حالاز نبی آدم بشد ...
می رسد روزی ز خالق ای عزیزکسب روزی کن ز اهریمن گریزآن زمان بیدار از خوابی گرانبا خدایت در میان رازی نهانبا بیان اسرار از سختی رهاپیشه صبری می کنی از غم جداگر چه نیکی م...
همراه هر والی تویی ، هر جا تویی ، والا تویی موسی تویی عیسی تویی خضری نبی مولا تویی آدم تویی ادریس جان صابر چو ایوبی دلا یعقوب را یادآوری ، عقبا تویی طوبا تویی رعنا دلا...
یاد کهف اصحاب افتی یاد قطمیری دلاخالقی را یاد ، سگ را همچو انسانی نماگر چه نیکویی سگی را بین خلقی آشکارهر وجود از آفرینش خالقی بیهوده لاخصلتی دهگانه سگ را گوش کن تا بش...
بر محمد آل او صدها درودهر بدی را دور از ما ای ودوددر گرفتاری بلایی سخت هانخوان دعایی را فرج حاصل شهودولی اله بایبوردی
خود رها از نفس شیطان ای رهابر الهی حکم ها تسلیم ماپیروی از حکم الهی ای بشربنده ایمان را ، رها از جیفه هاولی اله بایبوردی
گاه خود را آزمون با صدق هاتا به حدی بندگی حق را ادااز حرامی دور جانب هر حلالعمر باقی را هدایت تا فناولی اله بایبوردی
یاد جبهه یاد سختی های جنگهمچو فرهادیم در دست تیشه سنگعشق بازی های ما در این جهاناز جهان بگذشت تا رفت آسمانمن که با نام خدا عاشق شدمهمچو مجنون در جنون وامق شدمدر کویر ...
باز افتادم به یاد نخل و چاهاز ضمیر دل کشیدم آه آهیاد آن مردی که میزان بود و عدلدر حکومت آشنای جمله عقلچاه می کند و زمین آباد بوددست او یکسر به دست داد بودحامی ایتام بود...
فرمان رسید از آسمان ای گوهر مأوای منفرمان تو را فرمان تو را این راز شد نجوای من کلِّ وجودم سجده ای بر قامت رعنای توای غایت آمال من تنها تویی ویدای من درهر وجودی جان د...
به تمدّنی گذر کن که ندارد از تو یادیچه بگویم ای عزیزان دل دردمند شادیچه تمدّنی گذر کرد و نشد شکوه یارابه چه ها کنم دلی خوش که به دُور نیست هادیخدمات مردم این شد که اثر ...
چنان اندیشه سازی با تفکرتمامی خلق افتند در تحیّربه ژرف اندیشه باید کرد دقتبه معلولی رسی یابی چو علّتسرانجام آدمی را جایگاهیبه رتبت علم باشد جان پناهیز من پرسی تفکّر ...
1گویند که حق با علی کیست علیسر منزل عشق جمله دلهاست علیخواهی که به کانون ولا زود رسیدر حمد خدا به سجده بین اوست علی2نغمه مرغ سحر زمزمه ذکر علیبشنو ای والی دوران که کنی ...
1دردهایی که به خنده التیامغم چرا ای دوست مرهم ناتمام2جایی که درد نیست هزاران طبیب هستنازم به عشق پاک به دردم حبیب هست3کوتاه تر از بام من ای دوست ندیدههر کس که رسد طعنه ...
ای گل برون بیا و ببین روزگار عمر صد حیف در مسیر خزانم بهار عمرهر چند گریه سر بدهم در فراق یار باز آ که سوخت جان دلم در گذار عمرتا کی در انتظار بمانم چو روز و شب بیچاره دل...
آسوده از خیالفکرم دگر ننالنالم چو نای نیاز روزگار هیای عاشق حزینمعشوق را ببینآزرده از جهانره سوی لا مکانولی اله بایبوردی