که با صومی ز آتش دور هر آن
که با صومی ز آتش دور هر آن عذابی لا برایت ای که انسانمسلمانی بگیری روزه ای را تو را تکلیف باشد ای مسلمان
۰
۸۶
با گذر ایام دوران ای رها / می نویسم خاطرات از روز را / نامه اعمالی که یکسر آرزو / جاودانی آرزویی عیب لا
که با صومی ز آتش دور هر آن عذابی لا برایت ای که انسانمسلمانی بگیری روزه ای را تو را تکلیف باشد ای مسلمان
قرائت آن نمازی را به پاکی به دور از هر گناهی ای که خاکیفقیری را حمایت هر زمانی زکاتی فطره ای بخشی نه باکی
به امیدی چرا نومید جانا به غیر از او خدایی لا به هر جابه هر جایی هویدا آن خدایی به یکتایی زبانزد او که یکتا
کلامی را که از ما بشنوی هان ببندی کار و آن را نقل هر آنخدا یاور کسانی باشد ای دوست به ابلاغی کنی ارشاد انسان
به یادم باش یاد آور دگر را برایت سود عاید ای که داناخدایی لم یلد یولد خدایی تمامی کائناتی خلق بر ما