ای ابر قدرت خداوند ای حکیم
ای صبور ای بردبار ارحم رحیم
بر محمّد آل او رحمت فرست
شاکرم جانا نکو رحمت فرست
شب سپر روز آمدش دنبال هم
لحظه ای فرصت عبادت ها کنم
بحر و بادی تند و بیم موج ها
بین کشتی در هراسان ای خدا
بشمرم دم را هلاکت ها شود
چاره ای لا قدرتی احیا شود
رعد و برقی یک طرف از آسمان
آتشی سوزان خرابی ها همان
یا شکافی باز شد هان از زمین
هر چه را ما بین آن بلعد همین
متهم گردد و یا مسخی شود
هر چه پیمان بین مان فسخی شود
عافیت از آن من شد عاقبت
عاقبت را داده ای با عافیت
حمد گویم بار ای پروردگار
لحظه ای فرصت عبادت کردگار
مقتدر غالب تویی ای برد بار
ذکر والی را خدا رحمت شمار
نعمتی بخشیده ای بر کائنات
شکر یزدان گفت باید در حیات
بر محمد آل او بس رحمتی
ذکر رحمان می کنم بس عزتی
ولی اله بایبوردی