بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» شب سحر شد عمر بگذشت ای خدا

شب سحر شد عمر بگذشت ای خدا


سیدی آقا تویی معبود من

روزها شب می کنم ای بود من


بندگانی ای بسا شب روزها

ناتوان بیمار ناخوش در بلا


می خورد غلتی یمینی و یسار

بستری بیمار افتادش نگار


لذتی لا می خورد آبی طعام

می خورد هان حسرتی در گیر نام


آن چنان عاجز نه دوری از زیان

یا که قربی سود گیرد هر زمان


من از این ما بین فارغ ای خدا

سختی از من دور دور ای ربنا


ای تو معبود ای تو خالق ای خدا

مقتدر تسبیح گویم من تو را


بر محمّد ختم مرسل رحمتی

ای تو غالب ای خدا ده نعمتی


شکر نعمت شکر یزدان صد سپاس

بی نهایت تهنیت از جن و ناس


ارحم الراحم تویی پروردگار

ای تو مؤلا سیدی آقا نگار


شب سحر شد عمر بگذشت ای خدا

مرگ نزدیکی گرفت با روح ما


در میان بگرفت او را شاه موت

کرد قبضی روح را با نغمه صوت


خواست بی هوشش کند مرگی سکوت

هر طرف را ناظر آمد لا که موت


دوستان بیند رفیقانش نظر

مات و مبهوت از رفیقانش گذر


ناتوان از گفته از یاران جدا

حسرتی هان می خورد دوری ز ما


ناتوان هان در زیان سودی مدان

فارغ از غم جود و احسان همچنان


ای منزه قادری دانا خدا

رحمتی بر آل طاها ربنا


شکر احسان گویم ای پروردگار

لحظه ها حمدی کنم ای کردگار


ارحم الراحم تویی آقای ما

نام ما را ثبت کن لطفی نما


ولی اله بایبوردی


فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده