بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» به نام چشمه خونین گرفتم باده می را

به نام چشمه خونین گرفتم باده می را


خدا را در همه اسرار ناظر دیدمش دانی

سجودی از ته دل را نثارش کردمش دانی


زمین و آسمان هر چه به چشم دل توان دیدن

نشان یار می باشد رسان بر چشمه اش دانی


به خیل خلقت عالم پر از نقش و نگار تو

چه می داند خلایق دل شفا بخش دلش دانی


به محرابت خم ابرو کمر بسته دعا خواند

که تسلیم وجودت شد تمام خلقتش دانی


از آن جام نگارین دل بنوشم جرعه ای می را

به یادش سیر گشتم دل چنان دیدم دلش دانی


به نام چشمه خونین گرفتم باده می را

به آوازی ندا خواند بگیرد آن قدش دانی


به سلکی راه پیمودم رسیدم عاقبت بر در

به کنج گوشه قلبم چو آیینه رخش دانی


بترس از ابلهی دانا از آن راهی فرا خواند

به چشمه کی توان رفتن بسی زخم دلش دانی


به صورت در نگر گویا درونی آتشین دارد

تو بایبوردی به دل داری درون دیده اش دانی


ولی اله بایبوردی


فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده