ای گل برون بیا و ببین روزگار عمر
صد حیف در مسیر خزانم بهار عمر
هر چند گریه سر بدهم در فراق یار
باز آ که سوخت جان دلم در گذار عمر
تا کی در انتظار بمانم چو روز و شب
بیچاره دل که لحظه به لحظه شمار عمر
اندیشه از دلم به سرم شد ببینمش
آن ناز دانه عشق هم اکنون سوار عمر
عمری که در حیات مماتی شود ولی
آهسته بین ممات و حیات اختیار عمر
ولی اله بایبوردی