فقر را شرحی برایت ای رها
همچو لقمانی به پورش هر کجا
فقر آن باشد برایت ثروتی
بوده باشد همچو قارونی نما
عاجز از ترمیم دندان گر عزیز
زندگی با درد دندان کی روا
دور از دندان نخی آرایشی
تام دارد بین خلقی بی وفا
جای بس افسوس از تاریخ دور
پیش پا افتاده فکری برملا
وصف حالی از اروپایی کند
از تمیزی دور گر پر ادّعا
گر چه ماشینی سواری بس گران
دور از قانون علائم رهنما
از حکومت مردمانی دم زند
ادّعایی گر نمایان با ریا
دور از ورزش به زیبایی نگاه
دست جرّاحی سپارد جسم را
گر فراغت وقت دارد بی شمار
جای پی بنزین بسوزاند دلا
کوچکی خانه کتابی را نگاه
گر چه یخچالی برایت پر غذا
بی تفاوت عابر از کویی نیاز
جای امدادی کشی تصویرها
بی هنر عیبی بجوید ای ولی
چون نبیند صنع آثار خدا
ولی اله بایبوردی
29 / 05 / 1399