بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» حضرت رضا روضه می خواند ( روضه حضرت رضا بر حسین بن علی علیه السّلام )

حضرت رضا روضه می خواند ( روضه حضرت رضا بر حسین بن علی علیه السّلام )



چو اوّل روز ماهی شد محرّم

حضورِ حضرت ثامن ،رسیدم


مرا فرمود : داری روزه ، گفتم

ندارم روزه شرحی گفت شنیدم


چنین روزی زکریّا ، خدا را

فرا خواندش عطا کن طفل بر ما


بده ذریّه ای پاک ای خداوند

دعایم را شنو خواهم که فرزند


اجابت شد دعایش نزد خالق

بشارت ها ، پیامدها به ناطق


ندا دادند ملائک ای نبی هان

خدایت داد فرزندی چه آسان


تو را روشن دلی یحیی بدادش

که امروزی بگیری روزه خواندش


چنین روزی هر آن کس روزه داری

برایش می دهد فرزند ، باری


خدایش را بخواند با ندایی

اجابت می کند خالق دعایی


که در ایام دیرین هان چنین روز

حرامی بود قتلی ، ظلم جانسوز


که این امّت محرّم را نه حرمت

بکُشتند پاک ، فرزندت ،امامت


زنان را کودکان را در اسارت

چه اموالی به غارت هان به غارت


نیامرزد که هرگز ،هان خداوند

که کُشتند آل پیغمبر تنی چند


اگر خواهی بگریی ، گریه کن هان

در این روزی حسین با خیلِ یاران


که ذبحی شد به همراهش چه مردان

ز بیتش با محبّانش ، چه شادان


که بی مانند بودند در زمین هان

بر احوالاتِ اینان ، اشک باران


زمینی ،آسمانی بینِ هستی

ملائک ناله گویان بار بستی


کمک حالِ حسین باشند عزیزان

که او را کُشته دیدند اشک ریزان


غبار آلود در قبرش عزادار

که قائم را به یادی این کسان یار


شعاری این چنین گویند لثارات

حسین را یار ما ،اینک حکایات


شنو از من حدیثی چون که جدّم

حسین چون تشنه شد بشنو تو پندم


سما خون شد که قرمز خاک انسان

چه بارانی به خون ، بر خاک ریزان


بگرید هر که بر جدّم حسین هان

گناهش را ببخشد ، حیِّ سبحان


چه کوچک یا بزرگی هر گناهی

زیادی کم نباشد ، سر پناهی


چو خواهی شادمان گردی حسین را

زیارت کن ، دعایی خوان ، نظارا


گناهت بخشدش بینی خدا را

نشیمن با پیمبر ، آلِ طاها


محرّم را عزاداری ، عزادار

خدا یارت شود یارت تو را یار


بخوان ذکری به یادت کربلایی

که همراهی کنی ، یاران ندایی


ندایی هل معین ،لبّیک گویان

به هر روزی تو را از خیل یاران


مقامی گر بخواهی ارجمندی

که چون ما حُزن و محزون سربلندی


به شادی شاد باشی همچو ماها

ولایت ، سربلندی ، سر به بالا


زبان حالم شنو ، یارب که ایثار

خودم قربان که طفلانم مرا یار


علی اکبرم ، با اصغرم را

فدایت کرده ام یا رب خدایا


تو دانی شبه جدّم اکبرم را

ابوالفضلِ دلاور پیکرم را


به راهت داده ام قربان ، خدایا

چه مردانی چه طفلانی خودم را


به قربانگاه آوردم ، یکایک

فدایِ عشق را بینند ملایک


ندا شد هل معین یاری نیامد

ولی ؛ فردی بیامد ، دیر آمد


ولی اله بایبوردی


فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  ساخت وبلاگ   |   روانشناس ایرانی در لندن   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده